وانیا، هدیه با شکوه خداوند

من یک دخترم...

ﻣﻦ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮﻡ؛ ﺧﺎﻟﻘﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ! ﻣﻦ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮﻡ؛ﺩﺭ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺛﺒﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ . با ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕیهایت ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﻧﻤیوﺍﻧﻰ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻳﻚ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ! ﻧﻤیتوﺍﻧﻰ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻻﻙ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ! گرﻳﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ   ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﻔﻴﺪ   ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﻧﻴﺴﺖ ! منم ﻟﻴﻼ ﻯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺯﻟﻴﺨﺎ ﻯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ؛ ﭼﺮﻙ ﻧﻮﻳﺲ ﻫﻴﭻ ﺍﺣﺴﺎﺳﻰ ﻧﻤیشوﻡ   من دخترم دخترانه میخندم پس مرا که خندان میبینی برچسب هرزگی بر پیشانیم نزن دخترم و دخترانه ناز میکنم، دخترانه حسادت میکنم ! آری من همان دختریم که عشوه هایم برباد میدهد غرور مردانه ات را ...
26 فروردين 1393

بخش سوم خاطرات نوروز 93

سلام سلام ... ما باز هم اومدیم با کلی عکس یکی از روزهای نوروز فکر کنم 6 ام بود که با خاله لیلا رفتیم بیرون و ناهار مهمون اون بودیم... اول رفتیم باباعلی کارش رو انجام بده بعد رفتیم رستوران ارگ که اونجا پارک کودک هم داره و وانیا جون حسابی بازی کرد.... بعد از ناهار هم رفتیم میدان فردوسی آخه اونجا هم یه هفت سین خیلی ناز چیده شده بود.
20 فروردين 1393

بخش دوم خاطرات نوروز 93

روز سوم فروردین با خانواده پدری بنده (البته یکی از عموهام و بچه هایش اعم از دختر، ئسر، عروس و دوماد ) و همچنین خانواده خودم (مادرجون، دایی جون، خاله لیلا، دایی رضا، زندایی و آراد)  رفتیم به منطقه زیارتی به اسم قمگاه قنبر زنگی... همگی برای اولین بار می رفتیم اونجا... طبیعت بسیار زیبایی داشت که بعد زیارت تا غروب در طبیعت ماندیم...
19 فروردين 1393

اولین پست 1393 شمسی

  باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید به زودی با کلی عکس و خبر و خاطره تا 13بدر میایم... یکم با آپلود عکسها مشکل دارم... ...
15 فروردين 1393
1